1-ما که از سیدالشهداء بالاتر نیستیم
ما که از سیدالشهداء بالاتر نیستیم ، آن وظیفه اش را عمل کرد، کشته هم شد! ما هم وظیفه مان را عمل می کنیم . (1)
2- مسئله ما همان است که سیدالشهداء بر سر آن جان فدا کرد
امروز مطلب مهم است ، از مهماتی است که جان باید پایش داد. همان مهمی است که سیدالشهداء جانش را داد برایش ، همان مهمی است که پیغمبر اسلام بیست و سه سال زحمت برایش کشید، همان مهمی است که پیغمبر اسلام بیست و سه سال زحمت برایش کشید، همان مهمی است ؟ حضرت امیر علیه السلام هجده ماه با معاویه جنگ کرد، در صورتی که معاویه دعوی اسلام می کرد و چه و چه ، جنگش چه بود؟ برای اینکه یک سلطان جائر بود برای اینکه یک دستگاه جائر بود، باید به زمینش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به کشتن داد، آنقدر از اینها را هم کشت ، برای چه برای اینکه اقامه جق بکند، اقامه عدل بکند. (2)
3- تاءمین آینده اسلام
آن حضرت در فکر آینده اسلام و مسلمین بود، به خاطر اینکه در آینده و در نتیجه جهاد مقدس و فداکاری او در میان انسان ها نشر پیدا کند و نظامی سیاسی و نظامی اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نموده مبارزه کرد و فداکاری کرد. (3)
4- بر پایی حکومت عدل
زندگی سیدالشهداء، زندگی حضرت صاحب علیه السلام زندگی همه انبیای عالم ، همه انبیا از اول ، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند. (4)
5- اقامه عدل الهی
برای این بود شهادتش ، که اقامه بشود عدل الهی و خانه خدا، محفوظ باشد خانه خدا. (5)
6- درس نماز
امام حسین علیه السلام هم برای دشمن ، هم برای اصحابش ، و برای آیندگان درس نماز داد، امام در حالی که خودش و اصحابش و فرزندانش تشنه بودند، از دشمن در خواست آب نکرد، ولی برا نماز و مناجات یک شب مهلت خواست .
از این درخواست امام علیه السلام می توان به اهمیت نماز و دعا و نیایش و تلاوت قرآن پی برد که آن حضرت تا آنجا به این مسائل علاقه دارد که از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت می کند تا یک شب دیگر از عمر خویش را با این اعمال بگذراند و چرا چنین نباشد که حسین علیه السلام برای ترویج و زنده ساختن نماز و قرآن و سفارش الهی به اینجا آمده است و مناجات و نیایش با پروردگار بهترین و لذت بخش ترین دقایق زندگی اوست و باید هر ملتی که برای خدا قیام می کند، همین اعمال را شعار و ملاک عمل خویش قرار بدهد.
7- قناعت امام حسین (ع )
امام حسین علیه السلام او برای اتمام حجت و نشان دادن ماهیت دشمن ، از همه دنیا به این قناعت کرد که به گوشه ای از مرزهای سرزمین پهناور اسلامی برود. (6)
پس به قناعت خویش افزود و از همه دنیا و امکانات آن به یک پیراهن قدیمی و پاره که نه قیمتی داشت و نه مشتری ، بسنده کرد؛اما دشمن تجاوز کار پس از شهادت آن حضرت آن زا نیز از پیکر مقدسش بیرون آورد و برد. (7)
8- سمبل حسن خلق
آن گرامی مرد توحید و تقوا، همواره سمبل اخلاقی نیکو و روش پسندیده بود، اما در شبانه روز عاشورا، جلوه هایی از این فضیلت انسانی از او تبلور یافت که شگفت انگیز بود به گونه ای که اگر به رفتار و کردار و عملکرد او با هر کدام از یاران و خاندان و ارادتمندان و خدمتگزارانش در آن شرایط سخت بنگریم ، چنان است که به راستی به ارزش ها و امتیازات اخلاقی بی نظیری بر می خوریم . (8)
9- الگوی اطمینان قلب
در آزمایش بزرگ عاشورا او سمبل تمام عیار وقار و اطمینان بود نمونه بی نظیری از آرامش و اعصاب پولادین و قلب توانمند را تجسم می ساخت ؛چرا که شدت یافتن شداید و مشکلات بر وقار و اطمینان او می افزود و رنگ چهره نورانی اش را بازتر و بشاشتر می ساخت . (9)
10- یکدلی با یاران
امام حسین علیه السلام در قیام خونین عاشورا برای آزادی و آزادگی مبارزه می کرد از آغاز حرکت تا روز عاشورا، همه جا روح آزادگی را تقویت می فرمود و در حساس ترین لحظات روز عاشورا که در محاصره کامل قرار داشت به آزادی و آزادگی یاران خود می اندیشید، آنان را در انتخاب ، آزاد گذشته بود و فرمود:
ای مردم ! هر کدام از شما که می تواند بر تیزی شمشیر، و ضربات نیزه ها صبر کند با ما قیام کند و گر نه از میان ما بیرون رود و خود را نجات دهد.
11- دیگر دوستی امام حسین (ع )
از صفات برجسته امام حسین علیه السلام تصمیم تزلزل ناپذیرش برای نجات و رهایی دادن مردم از عذاب الهی بود، به همین جهت سخت ترین مسئولیتها را پذیرفت ، تا به پاداش و مرتبه رفیع و ویژه ای نائل آید که در پرتو آن شفاعتش برای گناهکاران و کسانی که درخور عذاب هستند، آنگونه که می باید، مفید افتد.
او نه تنها در اندیشه دوست و آشنا بود، بلکه برای دشمن هم دل می سوزانید و در اندیشه هدایت و نجات آنان بود، بدین دلیل بود که بر چهره شقاوت پیشه ای که برای بریدن سر مقدس و کشتنش آمده بود تبسم می فرمود و آنگاه او را پند و اندرز رسا و حکیمانه می داد (10)
و هنگامی که از هدایت و حق پذیری آنان نا امید شد باز هم طبیبانه برای تخفیف آلام و رنج ها و گناه و کیفر آنان ، می کوشید.
از این دیگاه بود ته به افراد سست عنصری چون هرثمه و عبیدالله بن حر جعفی ، هنگامی که از گزینش راه هدایت و دفاع از حق و عدالت سرباز زدند توصیه فرمود که راه خویش برگیرند و از صدارس نبرد حق و باطل ، دور شوند تا مبادا شهادتگاه و شهیدان راه آزادی و یکتاپرستی را، در پیکار با شرک و جاهلیت اموی بنگرند و یا ندای حق طلبانه و عدالت خواهانه و مظلومانه حسین علیه السلام را بشنوند و آنگاه به خاطر ترک وظیفه و نشنیده گرفتن صدای دادخواهی پیشوای شهیدان ، به کیفر شدیدتری گرفتار گردند. (11)
12- الگوی آزادگی
از ویژگی های انسانی آن گرامی ، آزادگی و ظلم ستیزی و ستم ناپذیری بی نظیر اوست .
او به راستی نه تنها قهرمان سازش ناپذیر در برابر ستم و قلدری و شقاوت و استبداد بود، بلکه بنیانگذار این شیوه آزادمنشانه و انسانی است که تمامی آزادی خواهان و ستم ستیزان و مبارزان راه عدالت ، باید به آن قهرمان حریت و رهایی ، تاسی جویند
برای نمونه : آن گرامی بود که در بحران تاخت و تاز افسار گسیخته استبداد سیاهکار اموی و به هنگامی که در سر دو راهی سازش با ظلم و جور، استبداد، استعمار و یا رویارویی و تاریخ ساز و شهادت پر افتخار قرار گرفت ، قهرمانانه خروشید که :
نه ! هرگز چنین نخواهد شد و حسین زیر بار ذلت نخواهد رفت … (12)
و این منشور رهایی بخش و ستم سوز و جاودانه را برای همگان به یادگار نهاد که :
لا والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر منهم فرار العبید… (13)
نه ! به خدای هستی سوگند که ، نه ذلیلانه دست بیعت بر دست تجاوزکاران خواهم نهاد و نه همانند بردگان از میدان جهاد، خواهم گریخت .
13- جلوه گری شجاعت
شجاعت ، یک ارزش والای انسانی است و در وجود گرامی آن حضرت به گونه ای تجلی یافت که به راستی او راز و رمز جاودانه شجاعت و شهامت برای عصرها و نسل ها شد.
شهامت و دلاوری در زندگی او به صورتی جلوه گر شد که در زندگی هیچ قهرمانی از قهرمانان ظهور نکرد و برای او به سبکی پیش آمد که برای کسی حتی پدر گرانقدرش که خداوندگار شهامت ها و شجاعت ها بود آن شرایط استثنایی پیش نیامد.
14- دفاع از نماز و نمازگزار
یکی از درس های آموزنده نهضت سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه السلام پیوند آن با عبادت و نماز است ، به گونه ای که ظهر خونین عاشورا برای همیشه ، همراه با کلمه نورانی نماز در خاطر تاریخ مانده است و یکی از شهدای کربلا نیز در هنگامی به شهادت رسید که از امام حسین علیه السلام محافظت می کرد تا آن اسوه نمازگزاران نماز بخواند این درس است که اهمیت نماز را بیان می کند و غفلت از آن هرگز روا نیست .
15- درس در همه حال به یاد خدا بودن
امام حسین علیه السلام به ما آموخت که در بحرانی ترین حالات و پیشامدها یاد خدا باشیم ، و با یاد او که به دلها آرامش می بخشد آرامش قلب پیدا نموده و این اطمینان قلبی را به یاران و خانواده اش نیز منتقل کرد، خطبه هایش با نام و یاد خداست ، امام در روز عاشورا در اوج سختی ها یک لحظه از یاد خدا غافل نبود و پیوسته نام آن محبوب را بر زبان جاری می کرد و به واسطه ذکر آن محبوب قطره وجودش را به دریای الهی متصل می ساخت در روایت آمده که روز عاشورا امام حسین پیوسته و مداوم خدا را یاد می کرد و می گفت :
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
16- درسی به پیکارگران در راه حق
این بود راه و رسم حسین بن علی علیه السلام و یارانش در روز عاشورا که نماز همه مسائل را تحت الشعاع قرار می دهد و آن حضرت به هنگام نماز همه چیز را فراموش می کند و از دشمن خونخوارش درخواست آتش بس می نماید.
و این درسی است به همه پیکارگران در راه حق ، درسی است که پدر ارجمندش امیرمؤ منان در صفین و در بحبوحه جنگ به پیروانش یاد می دهد، آنگاه که ابن عباس دید آن حضرت مراقب و منتظر وقت نماز است ، سؤ ال نماز است ، سؤ ال نمود: یا امیرالمؤ منین ! مثل اینکه نگران مطلبی هستید؟
فرمود: آری ! مراقب زوال شمس و داخل شدن وقت نماز ظهر می باشم
ابن عباس گفت : ما در این موقع حساس نمی توانیم دست از جنگ برداریم و مشغول نماز گردیم .
امیرمؤ منان علیه السلام در پاسخ وی فرمود: انما قاتلناهم علی الصلوه ؛ما برای نماز با آنان می جنگیم .
آری ! در جنگ صفین نماز صفین نماز شب علی علیه السلام نیز ترک نمی گردید و حتی در لیله الهریر.
17- حتی در جنگ ، نماز ترک شد
حتی در میدان جنگ به ما گفتند، اصل عبادت ولو به صورت نماز خوف را فراموش نکنید، اینکه نماز مسافر شکسته است اصلش در قرآن کریم در مورد نماز خوف رزمندگان است ، در میدان جنگ و در حال حمله چگونه نماز بخوانند، از مکتب عاشورا درس نماز می گیریم ، که انسان در هر صورتی باشد نماز از او برداشته نمی شود.
امام در مقابل تیرهای دشمن نماز را اقامه نمودند تا برای آیندگان درس باشد نماز نشانگر اطاعت عبد از معبود و عاشق از معشوق است . و تمامی این درجات از عبادت یعنی اخلاص در بندگی در نماز تبلور می یابد اگر قرار بر این باشد که در لحظات سخت و جانفرسایی چون جنگ نماز انسان ترک شود این دیگر اطاعت از معبود نیست بلکه دقیقا اطاعت از شیطان است . اطاعت از نفس اماره است و حتی اگر این جنگ بر مبنای دفاع از کیان و سرزمین اسلامی صورت گرفته باشد بدون نماز ارزشی نخواهد داشت ؛و عینا به معنای نفی اولین پایه از فروغ دین است .
18- درس عیرت دینی
او به ما درس داد که چگونه از دین و قران و نماز دفاع کنیم ، و در مقابل تیرهای دشمن نماز را برپا کردند و از هیچ نترسیدند، و به هر شکلی نماز را خواندند رزمندگان ما در دوران جنگ تحمیلی به مولایشان سیدالشهداء اقتدا کردند.
19- درس شب زنده داری
امام حسین علیه السلام در میدان جنگ هرم سحرخیزی و شب زنده داری را به ما آموخت ، یک شب جنگ را به تاءخیر انداخت ، که با نماز شب و سحر خیزی وداع کند، شب عاشورا، در خیمه ها تماشایی بود، امام و یارانش در دل شب با معبود خود مناجات می کردند.
امام چقدر عاشق نماز شب است ، در آخرین وداع او در روز عاشورا به خواهرش می فرماید: خواهرم ! در نماز شب مرا فراموش مکن و در آن هنگام برایم دعا کن یعنی اما حسین از زینب التماس دعا داشت .
20- درس اخلاص
امام حسین علیه السلام به ما درس اخلاص داد، کاری که انسان برای خدا می کند باید خالصانه و با قصد قربت باشد، خلوص بی شائبه و به دور از هر گونه ریب بود.
در هدف او ذره ای ریا آوازه گری و خود گری و خود بینی نمی بینم او برای خدا قیام کرد و تنها رضای او را طلبید و در این طلب راست گفت و به صواب عمل کرد.
همین خلوص حسین بود که کارسازی کرد و نام او را تا حال زنده داشته و از این پس نیز زنده خواهد داشت و همین اخلاص و قصد قربت بود که او را خون خدا کرد و تربت او موجب شفاء شد و او به همین خاطر ثارالله است .
نماز او سراسر خلوص بود، اگر چه در میدان جنگ ، و در مقابل جمعیت بود، نماز او چه آشکار عین هم است ، در همه حال او را می بیند امام مصداق این آیه بود:
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین (14)
خیلی اشکش را نگه می داشت ، توی چشمش ، همسرش فقط یکبار گریه اش را دید ، وقتی امام رحلت کرد . دوستش می گفت : « ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست . بارها می شنیدم که می گفت ( اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای ) بلند هم می گفت از ته دل ... ».
سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره ی پُرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله ی جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است؛
خاطره ی جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه ی نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه ی جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه ی جنگ را محراب عبادت ساختند؛
جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند،
و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند،
و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛
خاطره ی انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند؛
خاطره ی صدها هزار جوانمرد که عاشقانه به نداهای مکرر امامشان و محبوبشان و سلسله جنبان عشق مقدسشان، پاسخ گفتند و رو به خدا و پشت به دنیا کردند؛
برخی فوز شهادت یافتند و بعضی با اسارت و جراحت و نقص عضو آزمایش شدند و برخی جسم و جان مبارک خود را که سرشار از فیض و نور شده بود، سالم و کامل به خانه برگرداندند، تا همچون ذخیره یی برای دفاع در روز احتیاج، و در خدمت اسلام و انقلاب و میهن و ملت، از آن نگهداری کنند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدّلوا تبدیلا»